زندگی

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:44 توسط هانیه| |

 

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:بازی زندگی,زندگی,ساعت 18:30 توسط هانیه| |

 

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:28 توسط هانیه| |

 

 

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:10 توسط هانیه| |

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:8 توسط هانیه| |

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:5 توسط هانیه| |

 

 

S A L I  J O O N

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:1 توسط هانیه| |

شب آرامی بود
می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،
زندگی یعنی چه
مادرم سینی چایی در دست ،
گل لبخندی چید ،  هدیه اش داد به من
خواهرم ، تکه نانی آورد ،
آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،
به هوای خبر از ماهی ها
دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت
و به لبخندی تزئینش کرد
هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم
پدرم دفتر شعری آورد ،
تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،
و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین  
با خودم می گفتم :
زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا ، جاری ست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود  آمده ایم
قصه آمدن و رفتن ما تکراری است
عده ای گریه کنان می آیند
عده ای ، گرم تلاطم هایش
عده ای بغض به لب ، قصد خروج
فرق ما ، مدت این آب تنی است
یا که شاید ، روش غوطه وری
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ
زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر
زندگی ، جمع طپش های دل است
زندگی ، وزن نگاهی ست  که در خاطره ها می ماند
زندگی ، بازی نافرجامی است  
که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد
و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،
شعله ی گرمی  امید تو را  خواهد کشت
زندگی ، درک همین اکنون است
زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد
تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی
ظرف امروز ، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با  امید است
زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست
زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است
روح از جنس خدا
و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا
زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند
زندگی ، رخصت یک تجربه است
تا بدانند همه ،
تا تولد باقی ست
می توان گفت خدا امیدش
به رها گشتن انسان ، باقی است
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی  با   ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت  با   ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
در نبیندیم به نور
 در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل ، برگیریم
رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من ، هر چه که هست
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست
شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
زندگی شاید ،
شعر پدرم بود ، که خواند
چای مادر ، که مرا گرم نمود
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست
لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد ،
قدر این خاطره را دریابم

 

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:زندگی,شعرزندگی,زندگی چیست؟,ساعت 17:19 توسط هانیه| |

اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره

من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل

درست حساب کردم عایا!؟ 

 

هوس تخت دونفره کردم. یه تخت دونفرۀ با تشک خوشخواب. همچین بپری روش دست و پاتو بندازی اینور اونور هر جور دلت میخوادبکپی

هان الان با خودت گفتی پ نفر دوم چی!!!؟ نفر دوم خودش پول داره بره واسه خودش یه تخت بگیره هر جور دوست داره تووش بِکَپه…این تخت منه

روانی هم خودتی 
اگه دونفر تو خیابون دعوا کنن:

آمریکاییه یکیشونو میکشه ، آلمانیه فحش میده و میره

سوئیسیه سوا میکنه ، عربه فرار میکنه

ایرانیه هم فیلم میگیره !!! والا 
 

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:23 توسط هانیه| |

                                                                                
  

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:10 توسط هانیه| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


آخرين مطالب
» غضنفر
» داستان کوتاه و مفید
» غوداچیست؟
» نظرزوری
» دوست چینی
» سنگسار
» شعر طنز عشق دروغی Funny love poem
» خداوکیلی چه حسی پیدامی کردی اگه جای پدره بودی.....؟؟؟؟؟؟؟
» اعترافاته یه پسر(طنز)(نخونی کل عمرت برفناست!)
» باباگفتن بچه!
» نظرتون بگین
» بازهم خدااست
» گریه کردن
» چرانمی خواهم عاقل ترشوم؟
» فاصله گرفتن از....
» مسئله ی اصلی
» حقیقت
» ازدواج
» غمناک ترین لحظات زندگی
» دوستان واقعی

Design By : RoozGozar.com